معرفی وبلاگ
هر آنچه یک فیلمنامه نویس باید بداند ...*****فیلم .. پادگان جنگ نرمه ...*****
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 106967
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 10
Rss
طراح قالب
GraphistThem245

مهارت فني باعث شكوفايي ميشود:
با وجود اينكه استعدادهاي داستانگويي كاملا محدود است اما كساني هستند كه ميتوانند به راحتي اين كار را انجام دهند مثلا وقتي همه دور دستگاه قهوه جمع شده ايم همه صادقانه يا با اجحراي كمي غلو شروع به داستان پردازي ميكنند و در رابطه با اتفاقات روز مره اي كه افتاده ات با يكديگر صحبت ميكنند و چون تسلط زيادي به داستان دارن د از هر داستان پرداز و داستان تعريف كني ! بهتر داستان را وا گوييه ميكنند.
فرض كنيم شما يخواهيد داستان چگونه سوار شردن بچه هاي خود به اتوبوس را تعريف كنيد
كار شما هم همچون كار چالز ديكنز عالي از آب در خواهد آمد شما نيز با آب و تاب در مورد داستان خود صحبت ميكنيد و همه را به اوج ميبريد و در صورتي كه همه دهان ياز فنجانها را به دست گرفته اند در حال تعريف داستان هستيد و پس از نقطه ي اوج ميگيوييد، همه را به ترس ، خشم ، نفرت ، خنده و ديگر چيزها ! ربط ميدهيد و اينطوري بود كه من بچه هايم را سوار اتوبوس كردم
حال فرض كنيم فرد كنار دستي بخواهد داستان تكراري خود را در رابطه با مرگ مادر خود بيان كند
همگي خسته ميشويم و از مسايل پيش پا افتاده اي كه وي تعريف ميكند خسته ميشويم
مگر اينكه بخواهد فصل جديدي از داستان خود را كه به خاطر گم شدن تابوت ادر خود باشد باز كند
آن موقع است كه همگي كاملا گوش فرا ميدهيم تا داستان منحصر به فرد دوست خود را بشنويم.

در كل داستانتگو بايد مهادت كافي رابراي تعريف داستان داشته باشد

داستان خوب، روايت مناسب:
داستان خوب يعني داستاني كه ارزش شنيده شدن را داشته باشد و شنونده يا بيننده بخواهد آنرا گوش دهد و دغدغه هاي زيادي در آن جريان داشته باشد
وظيفه ي داستان نويس اين است كه اين چيز را بيابد
نويسنده بايد به داستان عشق بورزد و بتواند و به اين موضوع اعتقاد داشته باشد كه بتواند تنها از طريق داستان صحبت خود را جلو ببرد
عشق به درام گرايش به حوادث ، مكاشفات ناگهاني ، تغييرات عظيم در داستان و شخصيتها ، عشق به حقيقت ، عشق به بشريت ، و .... بايد در نوشته ي نويسنده ديده شود به طوري كه بتواند دغدغه ي مردم را بيابد و آنرا خرج كند.
نويسنده بايد به داستان و شخصيتها و موضوع خود عشق بورزد اما اين نوع عشق ورزيدن كافي نيست
نويسنده بايد بتاند با استفاده از ادبيات و تكنيكها داستان خود را به شيوه اي كاملا رسا و عالي جلو ببرد و به انتها برساند
درست همانطور كه يك آهنگساز با جيدن نتها و شناخت سازها و اصول آهنگسازي شروع به ساخت يك قطعه ميكند
اين عمل نه عملي است مكانيكي و نه تقليدي
بلكه تسلط بر فنوني جمعي است كه به كمك آنها ميان خود و بيننده نوعي علاقه مشترك بوجود مياورد.مهارت يعني دستيابي به مجموعه ابزارهايي كه بيننده را عميقا درگير ميكند ، و در پايان به ازاي آن به بيننده تجربه اي تكان دهنده و با معنا ميدهند.در غياب مهارت بهترين كاري كه نويسنده ميتوناد بكند چنگ انداختن به دم دست ترين و فوري ترين ايده ها و ناتواني در پاسخ گفتن به پرسش هاي هولناكي از اين قبيل است :
خوب است يا به درد نميخورد؟
اگر به درد نميخورد چه بايد كرد؟
اگر ضمير آگاه و هوشيار در برابر اين پرسش ها حيران بماند سد راه ناخوآگاه ميشود.

داستان زندگي:
طي سالها همراره با دو نوع فيلمنامه ي نا موفق برخورد داشته ايم:
1_ فيلمنامه اي كه داستاني شخصي
در مكاني اداري با قهرماني آشنا ميشويم كه با يك مشكل روبروست ، او مستحق ترفيع است اما از آن محروم مانده ، با عصبانيت راهي خانه پدري خود ميشود اما در آنجا ميفهمد كه پدر پير و خرفت شده و مادر بيش از اين تاب تحمل او را ندارد، به آپارتمان خود برميگردد و با هم اتاقي متقلب و حقه بازش دعوا ميكند آنگاه سر يك قرار حاضر ميشود و طعم تلخ شكست در ارتباط را ميپذيرد
در بازگشت به محل كار در كمال تعجب ترفيع ميگيرد اما با مشكلات تازه اي مواجه ميشد وقتي به خانه ي پدري ......
حال روزمرگري را ميتوانيد در اين فيلمنامه ي يخ متوجه شويد


2_فيلمنامه اي كه يك موقعيت تضمين شده تجاري را نشان ميدهد:

جا به جا شدن چمدانها در فرودگاه باعث ميشود تا يك فروشنده ي نرم افزار صاحب چيزي شود كه تمدن را به نابودي ميكشاد اين چيزي كه تمدن را به نابودي خواهد كشاند شيي بسيار كوچكي است كه در واقع درون يك خودكار جاسازي شده است و قهرمان بيچاره ي ما ناخواسته آنرا در جيب داردو در نتيجه به هدفي براي ده تا بيست جنايتكار تبديل ميشود كه همگي دو يا سه هويت جعلي دارند و......
چنين فيلمنامه اي پر است از تعقيب و گريز و تير اندازي و فرار كه م را بر تن سيخ ميكند و ما انفجار هاي پيا پي را ميبينيم و در اين داستان كسي تير نميخورد حتي از نيم متري

اما اين داستانها داستانهايي شخصي هستند و از اقع گويي پرهيز دارند

X