عد از سكانس بندي يك فيلمنامه نوبت مي رسه به نوشتن دونه دونه سكانسها ... حالا مي رسيم به بحث اينكه يك سكانس چطوري مي نويسن ... از چي شروع مي شه و كلا خصوصيت سكانس چيه ..
اصلا سكانس چيس؟
سِكانس يك فصل از فيلمنامه است كه ميتواند از يك يا چند صحنه تشكيل شود و يك موضوع را دنبال ميكند كه با پايان يافتن آن موضوع سكانس نيز عوض ميشود.
خوب اين تعريف يك سكانس بود ...
طريقه نوشتن يك فيلمنامه ... من هرچي توي سايتها گشتم فيلمنامه درست حسابي پيدا نكردم . براي همين همون داستان دختر را ادامه ميدم ...
اينطوري ميشه:
صبح _ خارجي _ كنار دريا
دريايي است خروشان در كنار جنگل ساحلي . دختري بر روي نيمكتي نيم شكسته رو به دريا نشسته . و همانطور به دريا خيره است . بعد از مدتي پسري از راه مي رسد و در كنار دخترك مي نشيند .
دختر اومدي؟
پسر آره عزيزم.
مدتي مي گذرد و دختر و پسر با سكوت به دريا خيره اند .
دختر تو چرا پيش من مي موني؟
پسر چون دوست دارم .
دختر آخه ...
پسر آخه نداره ...
.......................
پسرك از روي نيمكت بلند شده و مي رود .
فيلمنامه يك نوشته ايه كه فيلمنامه نويس مي نويسه تا يك داستان تبديل به فيلم بشه . يعني اولين مرحله از فيلم سازي فيلم نامه نويسي است نه داستان نويسي ! ...
خوب پس يكي از مهمترين افراد يك فيلم فيلمنامه نويسه .. پس كارش هم خيلي مهمه ... چون اساسه كار فيلم بر اصول يك فيلمنامه جلو ميره ...
براي اينكه شروع كنيم فيلمنامه بنويسيم بايد در ابتدا داستاني داشته باشيم .. مثلا اين داستان :
خوب اين يه داستان كوتاهه كه شما ديدين تو تلويزيون ....
بعد از اينكه يه داستان داريم .. بايد شروع كنيم به فيلمنامه ..... براي شروع به نوشتن ابتدا بايد ببينيم كه اين داستان ما چند تا لوكيشن ( مكان ) داره .... چند تا زمان داره ... يعني اينكه توي چند مكان گوناگون قراره اجرا بشه.. يا توي چند زمان گوناگون .... كه بر اساس اون تعداد سكانسها معلوم ميشه ...
خوب تو اين داستان ما يك زمان و يك مكان داريم ... بنابراين يك سكانس در اين فيلمنامه خواهيم داشت ...
حالا اين داستان :
حالا اين داستان .... (كه يه روز يكي به من گفت بعد گفتش خودم نوشتم الان با تعجب توي اينترنت مي بينم .. تعجب نداره .. سينما كثيفه) ....
اين داستان مي تونه هفت تا سكانس داشته باشه ... چطور؟ ... خوب اينطوري كه : دختري بود نابينا كه از خودش و از دنيا و اينا تنفر داشت در قالب يك سكانس ..... و با او اين چرت و پرتا رو گفته و اينا ميشه يه سكانس ... قسمت دوم و سوم ميشه قسمت ستاره دوم .. كه چنين شد آمد روزي كه اين يارو همه جا رو ديد ..... دلداده آمد ميشه چهارم ... دلداده اش هم نابينا بود و روش را اونور كرد و اينا پنجم..
خوب حالا يك چيز ديگه بگم اين وسط ... جدا از همه اينها فيلمنامه نويسي مانند هر هنر ديگه اي مي تونه يك چيزي باشه كه جديد باشه .. يعني مثلا مي تونه يه نفر حتي اين داستان را تك سكانسي بنويسه ولي اين نوعي كه من الان آموزش ميدم معمولي ترين روش فيلمنامه نويسيه تا با صنعتش آشنا بشين نه با هنرش ..
خوب اين از سكانس بندي كه اميدوارم فهميده باشين ...
مجيد آنلاين